- نویسنده : عباس احمدزاده
- ۳۰ دی ۱۳۹۴
- کد خبر 1077
- بدون نظر
- ایمیل
- پرینت
سایز متن /
به گزارش میرزا کوچک نیوز،شرکت خط لوله ایلات-اشکلون (EAPC) متعلق به رژیم صهیونیستی – که به تعبیر آقای رئیسجمهور «دشمن ثبات منطقه» است – در اسفند ۱۳۴۶ شمسی – پس از یک دهه مذاکرهی محرمانه – قرارداد انتقال نفتی را به مدت 49 سال (تا 1395) با شرکت ملی نفت ایران امضا میکند و به دنبال آن فرایند انتقال نفت ایران به اسرائیل تا ۱۳۵۷ ادامه میابد و البته به محض وقوع انقلاب اسلامی متوقف میشود.
شرکت ملی نفت کشورمان در دولت دوم آقای هاشمی رفسنجانی (۱۳۷۳) بابت توقیف مایملک خود، مصادرهی انبارهای نفتی طرف ایرانی و همچنین ضبطِ نیم میلیارد بشکه نفت ایران، علیه رژیم صهیونیستی به دادگاههایی در سوئیس و فرانسه شکایت میبرد. پیگیریهای ایران به نتیجه نمیرسد تا اینکه از تابستان ۱۳۹۲ بالأخره برخی از این دادگاهها به مرحله صدور حکم میرسند و صهیونیستها فقط در یک فقره توسط دادگاه عالی سوئیس محکوم به پرداخت بیش از ۱ میلیارد دلار غرامت به ایران میشوند.
اسرائیل که در تمام این سالها دادگاهها را نادیده گرفته، از شرکت در آنها سرباز زده و حتی همهی فعالیتهای شرکت خط لوله ایلات-اشکلون را در داخل اسرائیل «محرمانه» اعلام کرده تا کسی نتواند به آن بپردازد. ابتدا به بهانهی وجود تحریمهای بینالمللی و هستهای علیه ایران از دادن غرامت مربوطه سر باز میزند و اکنون که تحریمها لغو شده نیز وکلایش سخت در تلاشاند تا با توسل به قانون داخلیِ «منع تجارت با دشمن!» یا بهانههایی چون «تهدید ایران به نابودی اسرائیل!»، این رژیم حرامخوار را از پرداختنِ غرامت نجات دهند؛ استدلالهایی که حتی دادگاه عالی سوئیس هم آنها را رد کرده و بر لزوم پرداخت این پول به ایران تأکید نموده است.
نخست وزیر رژیم صهیونیتسی، بنیامین نتانیاهو، در حال بازدید از خط لوله ایلات- اشکلون. دسامبر 2014.
بدین ترتیب پیشنهاد میشود دولت محترم به عنوان اولین هدیهی پسابرجامی به مردم ایران، از نشاط و طراوتِ «صبح زیبای بدون تحریم!» استفاده نموده و در اسرع وقت ۱.۱ میلیارد دلار پول ملت ایران را از صهیونیستهای دزد بازپس بگیرد و سبب شادی و غرور ملی گردد.
رواج فنّ برد-برد در همهی زمینهها؛ حتی با دزدها!
به حوزه سیاسیِ پسابرجام که نگاه میکنید، ازجمله و فوراً متوجه میشوید که «تعمیمِ منطق برد-برد به سایر زمینهها» با اشکالات جدی مواجه خواهد بود. رئیسجمهور در کنفرانس خبریشان ضمن اشاره به فرار شاه معدوم در ۲۶ دی ۱۳۵۷ ، این روز را روزی معرفی کردند که «تحمیل» و «تحریم» هر دو رفتند. حالآنکه همه میدانیم حاکمِ تحمیلی ایران در دوره پهلوی دقیقاً موردحمایت همین دولتهایی بود که امروز تأکید میشود «نباختهاند» و قرار هم نیست هیچوقت ببازند! در حقیقت ما از «تعمیمِ منطق برد-برد» در تعامل با دولتهایی حرف میزنیم که سالهای سال رژیم پهلوی را در سرکوبِ پدران انقلابیمان مورد حمایت قرار دادند، در جنگ تحمیلی به صدام کمکهای اطلاعاتی، لجستیکی و نظامی نمودند تا خون جوانان ایرانی را بریزد و قلمرو ما را تصرف کند و سردشتِ مظلومِ ما را با بمبهای شیمیایی به نابودی بکشاند؛ آن هم درحالیکه این دولتها هنوز بابت رفتارهای وحشیانهشان نه پوزشی از ما خواستهاند نه غرامتی پرداخت کردهاند. بدین ترتیب باید اذعان کرد که هیچکس – حتی جسارتا آقای رئیسجمهور – نمیتواند حساب ما مردم ایران را با غربِ ناجوانمرد و وحشی صفر کند و با ایرانیان از «رواج قاعدهی برد-برد در همهی زمینهها» سخن بگوید!
واقعیت این است که غربیها به ما خیلی بدهکارند و برای رواج و تعمیمِ قاعدهی برد-برد، ابتدا باید بدهیهایشان را پرداخت کنند. اگر اخبار این روزها واقعی باشد که به استناد حکم فلان دادگاه آمریکایی میخواهند ۲ میلیارد دلار پول ما را به خاطر ۴۴۴ روز اسارت جاسوسانشان در ایران توقیف کنند، این نهتنها یک «دزدی جدید» است که دولت باید مانع آن گردد، بلکه بدان معنا خواهد بود که جمهوری اسلامی ایران نیز بجای اندیشیدن به «رواجِ منطق برد-برد در سایر حوزهها» لازم است غرامتِ «حمایت از پهلوی و صدام» را به دلار محاسبه کرده و تماماً از غرب (مخصوصاً آمریکا، آلمان و فرانسه) مطالبه کند چراکه از نگاه ایرانیان آمریکاییها حتی حق ندارند درباره اشغال خانهی جاسوسیشان در ایران حرف بزنند چه رسد به اینکه بخواهند بابتش غرامت بگیرند! آنها صرفاً باید بابت جاسوسی و حمایت از شاه مخلوع عذر بخواهند و امیدوار باشند مورد عفو ایرانیان واقع شوند.
حالا که هات-لاینِ تلفنیِ آقایان ظریف و کری برقرار است و ازجمله برای آزادی ملوانانِ متجاوز میتواند مؤثر واقع شود، باید از فرصت استفاده کرد و به طرف آمریکایی فهماند که توقیف این 2 میلیارد دلار از داراییهای ایران به بهانهی 444 روز پذیرایی بی کموکاست و «بدون محاکمه»ی جاسوسانشان در ایران، از نگاه مردم ما «عین دزدی» است و از این گذشته، «خساراتی» که آمریکاییها در این بیش از 60 سال مداخله به ایران وارد کردهاند (دقیقاً خسارات مادی و مالی) بسیار بیشتر از مقداری است که پیش از عذرخواهیِ رسمی بتوانند سرشان را بالا بگیرند و در چشم مردم ایران نگاه کنند. منطقِ برد-برد را با کسانی میتوان در پیش گرفت که یا به این اندازه بدهکار نباشند، یا دستکم اگر بدهکارند، این قدر جسور و بیپروا رفتار نکنند.
کسی جز خودمان به برد-برد باور دارد؟!
دربارهی دانِلد ترامپ (نامزد پیشتاز جمهوریخواهان در انتخابات امسال آمریکا) و مواضع ابلهانهی او در خصوص ایران نیازی به توضیح نیست، اما حتی هیلاری کلینتون (نامزد پیشتاز دموکراتها) هم در واکنش به اجرای نهایی توافق ایران و ۵+۱ تصریح میکند که «من توافق هستهای را به عنوان بخشی از استراتژی جامع خود برای مقابله با اقدامات منفی ایران در منطقه قویاً اجرا خواهم کرد» و روشن میشود که از نگاه او، «اجرای برجام» بخشی از «استراتژی مقابله با ایران» است! (ضمناً یادآوری میشود همین خانم در 21 اُم مهر 94 نیز در پایان مناظره انتخاباتیِ دموکراتها در شبکه سی.ان.ان وقتی با این پرسش مواجه شد که «چه کسی را با خودتان دشمن کردهاید که موجب بیشترین افتخارتان باشد؟!» ازجمله به صراحت به «ایرانیها» اشاره کرد و مورد تشویق حضار قرار گرفت!)
نامزدهای دموکرات انتخابات ریاست جمهوری 2016 آمریکا
بنابراین شایسته است در همین اولین روزهای «روزگار بدون تحریم!» دستکم یکی از اهالی تدبیر در کشور ما محض رضای خدا واکنشی نشان دهد و مثلاً در مقابل بگوید «ایران نیز اتفاقاً برجام را به عنوان بخشی از استراتژی مقابله با مداخلات آمریکا در منطقه اجرا میکند!» که قطعاً این واکنش خیلی «متناسبتر» از تکرارِ مداومِ تعبیرِ «برد-برد» خواهد بود. تعبیری که حتی نامزد اصلیِ «دموکراتهای آمریکا» هم آن را به کار نمیبرد!
منبع:فرهنگ نیوز
http://mirzakochaknews.ir/?p=1077