زمزمه های زیادی در سالن دادگاه خانواده شنیده می شود. در گوشه ای از سالن و پشت در یک اتاق، مردی خسته و کلافه که سرش را به زور بالا نگه داشته در کنار زن جوانی نشسته است. صدای زن که به شوهرش می گوید: «سکوت تو باعث شد الان این جا باشیم، زندگی مان را تباه کردی با سکوت های بی جایت» کمی بلندتر از قبل شده است و توجه ام را جلب می کند...